kayhan.ir

کد خبر: ۲۷۴۹۳۵
تاریخ انتشار : ۲۳ مهر ۱۴۰۲ - ۱۹:۵۵
یک شهید، یک خاطره

پیشــرو 

 
 
 
مریم عرفانیان
فرماندة گردان بود، در عملیات رمضان پایش مجروح شده بود. همان بیست روزی که مجبور شد مرخصی بیاید آرام و قرار نداشت. خیلی ناراحت بود و مدام می‌گفت: «می‌خوام برگردم منطقه.»
می‌گفتم: «حالا چرا این‌قدر عجله داری؟»
می‌گفت: «الآن نیروهام فرمانده ندارن. به نیروهای زیردستم گفتم تا فهمیدید فرمانده خودش رو عقب می‌کشه باید آن فرمانده رو از بین برد. فرمانده وقتی فرمانده‌س که همیشه اول ‌از همه جلو بره و بعد نیروها دنبالش باشن.»
از همرزم‌هایش ‌شنیده بودم که او همیشه پیشروی نیروهایش است. با وجود ‌اینکه هنوز پایش توی گچ بود، بازهم رفت جبهه.
بر اساس خاطره‌ای از شهید نورعلی شوشتری
راوی: طیبه دُرری سرولایتی، همسر شهید